بعد از حمله گروه تروریستی دولت اسلامی عراق و شام یا همان داعش در سال ۲۰۱۴ به سوریه، جهان در شوک بزرگی فرو رفت. داعش سطح جدیدی از تروریسم، اسلام افراطی و جنایت را ارائه میکرد که همین مسئله باعث شده بود تا مردم بسیاری از کشورهای جهان تحت تاثیر فعالیتهای این گروه تروریستی قرار بگیرند. اما وقتی صحبت از مردم ایران میشود، شاید بتوان گفت که جنایتهای داعش برای آنها یک تجدید خاطره از جنایاتی است که جهوری اسلامی در طول دوران حکومت خود و به ویژه دهه اول حکمرانی انجام داده است.
اگر سابقه، عملکرد و شیوه حکمرانی داعش و جمهوری اسلامی را بررسی کنیم، متوجه شباهتهای زیادی میان این گروه تروریستی و حکومتی خواهیم شد که در حال حاضر به عنوان نظام رسمی حاکم بر ایران شناخته میشود. در ادامه این مطلب شباهتهای داعش و جمهوری اسلامی را بر خواهیم شمارد.
شباهتها و ویژگیهای مشترک داعش و جمهوری اسلامی
مسلما یک گروه تروریستی اسلامی و یک حکومت دیکتاتوری اسلامی نمیتوانندکاملا مشابه یکدیگر باشند اما بعد از اشاره به ویژگیهای مشترکی که در زیر آمده است در خواهیم یافت که داعش و جمهوری اسلامی تقریبا دارای ایدئولوژی حکومتی مشابه هستند و تنها در اجرا ایدئولوژی خود کمی متقاوت عمل میکنند.
مرجعیت دینی
مخالفان حکومت پهلوی پیش از انقلاب ۱۳۵۷ از گروههای فکری و سیاسی مختلفی تشکیل شده بودند که یکی از این گروهها مذهبیون اسلام شیعی به رهبری روح الله خمینی بودند. رفته رفته، با توجه به بیشتر بودن جمعیت مذهبیون نسبت به سایر گروههای مخالف، تمامی آنها رهبری خمینی را برای سرنگونی حکومت شاهنشاهی پذیرفتند. اما چیزی که خیلی از گروههای شریک در انقلاب ۵۷ نسبت به آن آگاهی نداشتند این بود که روح الله خمینی قصد تشکیل یک حکومت سکولار آزاد را نداشت و در پی تشکیل یک حکومت اسلامی بود.
از روح الله خمینی به عنوان بنیانگذار فلسفه حکومت ولایت فقیه یاد میشود و وی بارها در سخنرانیهای اولیه خود بر لزوم حکومت داشتن دین اسلام تاکید کرده و همچنین عنوان کرده بود که اسلام بر همه چیز اولویت خواهد داشت. با مرگ خمینی و جایگزینی خامنهای در سال ۱۳۶۸، هیچ تغییری در رویه حکمرانی جمهوری اسلامی پدید نیامد و حتی اختیارات مقام ولایت فقیه با اصلاح قانون اساسی بیشتر نیز شد. با گذشت حدود نیم قرن از حیات جمهوری اسلامی کماکان قدرتمند ترین مقام قانونی و فرا قانونی این نظام ولی فقیه یا همان مرجعیت دینی است.
همانند جمهوری اسلامی، رهبر گروه تروریستی داعش نیز بر عهده مرجعیت دینی است که لقب «خلیفه یا امیرالمومنین» را یدک میکشد. ابوبکر البغدادی نخستین رهبر شناخته شده گروه داعش است که همواره در سخنرانیهای خود، بر صدور اسلام به وسیله اسلحه به سراسر جهان تاکید کرده و همانند رهبر جمهوری اسلامی خود را تنها در مقابل خداوند پاسخگو دانسته و مرجعیت دینی را تنها راه حکومت در جامعه میدانستند.
شروع حکومت با اعدام
زمانی که داعش با حمله خود به غرب عراق و شرق سوریه به بخشهایی از این دو کشور مسلط شد، سعی کرد در راستای تشکیل حکومت اسلامی، قوانین اسلامی مد نظر خود را از طریق گردن زدن، کشتار جمعی و اعدامهای سراسری در این مناطق حاکم کند. داعش معمولا بعد از اعدامها در مورد آنها بیانیه صادر میکرد و علیرغم استفاده از وحشیانهترین راهها برای کشتار مخالفان خود، مدعی میشد که در حال اجرا قوانین خدا است.
در طرف مقابل، جمهوری اسلامی نیز کار خود را با اعدامهای دسته جمعی و حذف فیزیکی مخالفان آغاز کرد. با گزینش صادق خلخالی به عنوان حاکم شرع توسط روح الله خمینی و تشکیل دادگاههای انقلاب، علاوه بر سران حکومت پهلوی، صدها نفر از کسانی که تصور میشد حتی ممکن است به حکومت پیش از جمهوری اسلامی وابسته یا علاقمند باشند اعدام شدند.
در دادگاههای انقلاب، متهمان از حق داشتن وکیل و سایر حقوق اولیه خود محروم بودند و زمان تشکیل جلسه به چند دقیقه و حتی چند ثانیه خلاصه میشد. در این دادگاهها هیچ تلاشی برای کشف حقیقت نمیشد و هدف از آن تنها پاکسازی مخالفان بود. رئسای دادگاههای انقلاب بر این باور بودند که حتی اگر کسی را بدون هیچ گناهی اعدام کنند نباید به آنها ایراد گرفت چراکه معتقد بودند اگر فرد اعدام شده « آدم خوبی» بوده باشد به بهشت خواهد رفت!
اما اعدامهای دسته جمعی توسط جمهوری اسلامی نه تنها در سال اول یا دوم به قدرت رسیدن این حکومت متوقف نشدند، بلکه در تابستان ۱۳۶۰ و ۱۳۶۷ هزاران نفر (به ذکر برخی منابع بین ۱۵۰۰۰ تا ۲۰۰۰۰) از زندانیان متهم به همکاری با سازمان مجاهدین خلق و برخی دیگر از گروههای چپ گرا که منافق نامیده میشدند بدون محاکمه اعدام و در گورهای دسته جمعی دفن گردیدند.
در حال حاضر نیز حکومت جمهوری اسلامی تنها راه حذف فیزیکی را با مخالفان سیاسی خود در پیش گرفته است و از طریق شکنجه، رقم زدن شرایط سخت برای زندانیان، اعتراف اجباری و اعدام به هرگونه صدای مخالفی پاسخ میدهد.
باج گیری از کشورهای خارجی با گروگانگیری
طی حکومت کوتاه بر بخشهایی از عراق و سوریه، داعش سعی بر این داشت که با ربایش و گروگانگیری شهروندان کشورهای خارجی از آنها باجگیری کند. شهروندان خارجی که به دلایل مختلف در حوضه حکومت داعش حضور داشتند ربوده و شکنجه میشدند و در صورتی که به باجگیری داعش پاسخ منفی داده میشد به قتل میرسیدند. از جمله این موارد، میتوان به تقاضای باج ۱۰۰ میلیون یورویی برای جیمز فولی، خبرنگار آمریکایی، اشاره کرد.
حکومت جهوری اسلامی نیز از ابتدای به قدرت رسیدن، کار خود را با گروگانگیری ۶۶ آمریکایی در سیزدهم آبان ۱۳۵۸ در سفارت آمریکا آغاز کرد. در جریان این گروگانگیری، مقامات جمهوری اسلامی آزاد شدن بخشی از داراییهای بلوکه شده ایران را از آمریکا در خواست کردند که پس از گذشت بیش از یک سال در ۲۹ دی ۱۳۵۹ ایالات متحده و جمهوری اسلامی به تفافقی برای آزادی گروگانها دست یافتند.
گروگانگیری شهروندان خارجی و شهروندان دو تابعیتی توسط جمهوری اسلامی کماکان ادامه داشته و این نظام دیکتاتوری همواره برای بازگرداندن زندانیان خود در کشورهای خارجی که غالبا به دلیل فعالیتهای تروریستی زندانی میشوند و یا برای دریافت پول یا امتیازات سیاسی دست به زندانی کردن شهروندان خارجی و دو تابعیتی میزند.
عملیات تروریستی در کشورهای خارجی
داعش راه حل مقابله با ائتلاف کشورهای غربی علیه خود را حمله به شهروندان این کشورها و ایجاد نا امنی در آنها میدانست.
حمله به موزه یهودی بلژیک در سال ۲۰۱۴، گروگان گیری در سیدنی در سال ۲۰۱۴، حمله به دفتر روزنامه شارلی عبدو فرانسه در سال ۲۰۱۵، حمله به موزه ملی باردو در تونس در سال ۲۰۱۵، انفجار مسجد امام علی در عربستان سعوری در سال ۲۰۱۵، حمله و بمب گذاری در مسجد کویت در سال ۲۰۱۵، بمب گذاری در استانبول در سال ۲۰۱۶ و دهها مورد مشابه، از جمله عملیات تروریستی داعش در کشورهای خارجی به شمار میروند که صدها قربانی و مجروح بر جای گذاشتهاند.
جمهوری اسلامی نیز در زمینه حملات و عملیات تروریستی در خارج از مرزهای خود دست کمی از داعش ندارد. از جمله حملات تروریستی مستقیم و غیر مستقیم جمهوری اسلامی به کشورهای خارجی میتوان به ترور علی اکبر طباطبایی در سال ۱۹۸۰، ترور بیژن فاضلی در سال ۱۹۸۶، ترور شاپور بختیار در سال ۱۹۹۱، حمله به سفارت اسرائیل در بوینس آیرس در سال ۱۹۹۲، ترور فریدون فرخزاد در سال ۱۹۹۲، حمله به رستوران میکونوس در سال ۱۹۹۲، حمله به سفارت اسرائیل و انجمن یهودیان در لندن در سال ۱۹۹۴، بمب گذاری در آمیا در ۱۹۹۴، ترور رضا مظلومان در سال ۱۹۹۶ و ترور ارسلان رضایی در سال ۲۰۲۰ اشاره کرد.
عدم وجود حریم خصوصی
شاید بر کسی پوشیده نباشد که گروه ترورسیتی و حکومتی که برای جان و کرامت انسانی افراد اهمیتی قائل نمیشوند به راحتی حریم خصوصی آنها را نیز نقض میکند اما شباهت جمهوری اسلامی و داعش در این زمینه نیز بسیار قابل توجه است. داعش زنان را در خیابانهای مناطق تحت کنترل خود به دلیل عدم رعایت حجاب شلاق زده و یا به اشکال دیگر و حتی اعدام مجازات میکرد. این گروه تروریستی گوشیهای تلفن همراه مردم عراق و سوریه را تفتیش کرده و به جرم داشتن مطالب غیر اسلامی آنها با وحشیانهترین روشهای ممکن مجازات میکرده است.
اما دوره حکمرانی داعش در عراق و سوریه را میتوان یک نسخه کوتاه مدت از جمهوری اسلامی بر شمارد. این حکومت در سالهای اولیه بعد از استقرار خود، شروع به ضرب و شتم، شلاق، حبس و اعدام زنانی کرد که مطابق الگو اسلامی حکومت لباس بر تن نمیکنند.
مسئله اما تنها به زنان خلاصه نمیشود و مردان نیز از طرق مختلف تحت فشار هستند. به عنوان مثال، پوشیدن پیراهنهای آستین کوتاه توسط مردان در دو دهه نخست جمهوری اسلامی با رنگ کردن دستها یا زخمی کردن آنها با تیغ پاسخ داده میشد. در سالهای بعد نیز علیرغم مقاومت مدنی جامعه ایران و عقب نشینی حکومت، احکام مشابه هنوز در خصوص زنان مردان ایرانی اجرا شده اما اغلب آنها در زندانها و در خفا اتفاق میافتند.
علاوه بر این، حکومت جمهوری اسلامی حتی خودرو، محل کار یا خانه افراد را حریم خصوصی آنها ندانسته و اصرار بر این دارد که قوانین اسلامی را همیشه و در همه جا به ایرانیان تحمیل کند. به عنوان مثال، شهروندان مستلزم به رعایت حجاب کامل در خودرو، تفکیک جنسیتی غذاخوریها در محل کار و حتی رستورانها و همچنین پیروی از قوانین اسلامی مد نظر جمهوری اسلامی در میهمانیهای خصوصی خود هستند.
حمله به مدارس
مدارس و بویژه مدارس دخترانه مراکزی هستند که همواره مورد حمله سازمانهای تروریستی اسلامی نظیر بوکوحرام، طالبان و داعش قرار میگرفتهاند. در واقع، این گروههای تروریستی یا درس خواندن دختران را مخالف مبانی اسلام میدانند و یا درکل با آموزش کلاسیک و غیر قرآنی مخالف هستند. حمله به مدارس توسط جمهوری اسلامی اما با اهداف متفاوتی صورت میگیرد؛ جمهوری اسلامی از ابتدا استقرار خود همواره تلاش داشته است که با ایجاد پروپاگاندا تفکر دانش آموزان را به نفع خود و ایدئولوژی خود تغییر دهد اما در سالهای اخیر شاهد هستیم که بعد از دانشگاهها، مدارس نیز به پایگاهی برای مبارازه آزادیخواهانه علیه این حکومت تبدیل شدهاند.
در نتیجه این تحول، دستور حمله دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی به مدارس توسط مقامات بلند پایه و شخص علی خامنهای صادر شده و موارد زیادی حمله نیروهای سرکوبگر به مدارس اتفاق افتاده است. از جمله این حملات میتوان به حمله نیروهای سرکوبگر به دبیرستان دخترانه شاهد در اردبیل اشاره کرد که به کشته شدن یک دانش آموز و زخمی شدن چندین دانش آموز دیگر انجامید.
استفاده از آمبولانس با اهداف نظامی
داعش برای انتقال نیروهای خود و همچنین بمب گذاری در مکانهای منتخب از آمبولانس به عنوان وسیله نقلیه استفاده میکرده است. میتوان گفت که استفاده از آمبولانس برای اهداف تروریستی به نوعی یکی از ویژگیهای از یاد نرفتنی داعش است اما جمهوری اسلامی اجازه نداد که این خصوصیت داعش نیز تنها مختص به این گروه تروریستی باقی بماند. بنابر شواهدی که از اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ در ایران به دست آمده است نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی برای عدم شناساسی توسط مردم از آمبولانسها برای انتقال نیروهای خود استفاده کردهاند. همچنین، از خودروهای آمبولانس بسیاری در جریان این اعتراضات برای دستگیری، انتقال و شکنجه معترضان بازداشتی استفاده گردیده است.
کلام آخرِ؛ چرا شدت عمل جمهوری اسلامی و داعش متفاوت است؟
با وجود شباهتهای بسیار، باید به این نکته نیز اشاره کرد که شدت عمل جمهوری اسلامی نسبت به داعش در ترور، قتل و زیر پا گذاشتن حقوق بشر کمتر بوده و یا حداقل کمتر دیده میشود. اما آیا پایبند بودن بیشتر مقامات جمهوری اسلامی به موازین اخلاقی و حقوق بشر دلیل این مسئله است؟ بدن شک با توجه به عمل کرد این حکومت در نزدیک به نیم قرن اخیر پاسخ به این سوال خیر است.
شدت عمل کمتر جمهوری اسلامی نسبت به داعش را میتوان ناشی از مقاومت مدنی مردم ایران به واسطه پیشینه فرهنگی قوی و همچنین تمایل جمهوری اسلامی به بقا بیشتر مربوط دانست. مردم ایران پیش از به قدرت رسیدن حکومت جمهوری اسلامی طعم بسیاری از آزادیهای مدنی که در طول حکومت آیت اللهها از آنها سلب شد را چشیدهاند و این مسئله همواره برای تحمیل ایدئولوژی حکومت اسلامی به مردم ایران به عنوان یک چالش برای جمهوری اسلامی مطرح بوده است.
از طرف دیگر، جمهوری اسلامی خود را در مجامع بین المللی به حکومت قانونی ایران تبدیل کرده است و برای کسب در آمد نیازمند تایید اعتبار خود توسط سایر کشورها است. بنابراین، مقامات جمهوری اسلامی همواره از افکار عمومی کشورهای خارجی هراس خواهند داشت و تلاش میکنند تا یک چهره درست از خود در مجامع بین المللی به نمایش بگذارند. همچنین، همانطور که عنوان شد، در بسیاری از موارد شدت عمل جمهوری اسلامی نسبت به داعش کمتر نبوده و تنها اینطور نشان داده میشود. به عنوان مثال، زمانی که این حکومت به دلیل آمار بالا اعدام و کشتار مخالفان سیاسی تحت فشار بین المللی قرار گرفت، به روشهایی چون خودکشی ساختگی زندانیان سیاسی و عدم ارائه خدمات پزشکی به آنها برای جان باختن هرچه سریعتر روی آورد.
در حال حاضر اما شاهد اعمال خشونت لخت و کشتار مخالفان سیاسی در خیابانهای ایران توسط جمهوری اسلامی هستیم و به نظر میرسد این حکومت در سطحی از ضعف قرار گرفته است که دیگر نمیتواند همانند گذشته مشروعیت نصفی خود را در داخل و خارج ایران حفظ نماید؛ بنابراین، با توجه به حوادثی که در ایران در جریان است میتوان پیش بینی کرد که عمر جمهوری اسلامی نیز به زودی همانند داعش به پایان میرسد.