دستگاه پروپاگاندا جمهوری اسلامی در داخل و خارج ایران تلاش میکند تا معترضان را به اعمال خشونت متهم کند. با این رویه، جمهوری اسلامی تلاش میکند تا طرفداران خود که روز به روز در حال ریزش هستند را برای برخورد غیر انسانی و جنایت علیه معترضان قانع سازد و افکار عمومی خارجی را از واقعیت در جریان داخل ایران منحرف سازد.
اما چرا جبهه گیری جمهوری اسلامی علیه معترضان ایرانی با سناریو «اعمال خشونت» از اساس غلط است و این حکومت دیکتاتوری حتی در صورت استفاده ایرانیان آزادیخواه از خشونت نیز حق ندارد به آن اعتراض کند؟ در ادامه این مقاله به این پرسش پاسخ خواهیم داد.
آیا معترضان ایرانی مولد خشونت هستند؟
متهم کردن مردم ایران به استفاده از خشونت و تولید خشونت، آن هم توسط یک حکومت تمامیت خواه و دیکتاتوری مثل جمهوری اسلامی در عین اشتباه بودن یکی از سخیف ترین اتهاماتی است که جمهوری اسلامی، ایرانیان آزادیخواه را به آن متهم کرده است.
دستگاه پروپاگاندا جمهوری اسلامی همیشه و در همه اعتراضات مردمی اقداماتی نظیر آتش زدن سطل آشغال، راه بندان، پرتاب سنگ، آتش زدن بنرهای حکومتی و دفاع در مقابل نیروهای سرکوبگر را اعمال خشونت توسط مردم نامیده است و به آنها برچسب اغتشاشگر زده است.
این ادعا در حالی در دستگاه پروپاگاندا جمهوری اسلامی پخش میشود که معترضان هرگز شروع کننده چرخه خشونت نبودهاند. اعتراض به هر شرایطی در هر کشور آزادی به رسمیت شناخته میشود و حتی در قانون اساسی یک حکومت دیکتاتوری چون جمهوری اسلامی نیز آزادی تجمع و اعتراض به رسمیت شناخته شده است.
با این حال، کوچکترین تجمع اعتراضی از جانب حکومت با سرکوب پاسخ داده میشود. زمانی که به معترضان گاز اشک اور شلیک میشود، آنها از آتش زدن سطل زباله برای کم اثر کردن آن استفاده میکنند؛ زمانی که نیروهای حکومتی و شبه نظامیان جمهوری اسلامی به سمت مردم معترض گلوله جنگی شلیک میکند، مردم برای دفاع از خود از سنگ و چوب استفاده میکنند. بنابراین، نمیتوان گفت که مردم معترض مولد خشونت هستند و واقعیت امر این است که آنها تنها تلاش میکنند تا از خود در مقابل خشونت وحشیانه و جنایتکارانه نیروهای حکومتی دفاع کنند.
جمهوری اسلامی راهی جز خشونت برای مردم ایران باقی نگذاشته است
حتی اگر مردم ایران در راه سرنگونی جمهوری اسلامی علیه سران و نیروهای پیاده نظام این حکومت از خشونت استفاده کنند نمیتوان به آنها ایراد گرفت. شاید بیان این مسئله در ابتدا کمی برای افرادی که در جهان آزاد زندگی میکنند تعجب آور باشد اما حقیقت تاسف باری است که جمهوری اسلامی طی چهل و چند سال حکومت خود بر جامعه ایران تحمیل کرده است. تنها با مرور تاریخ ۱۵ سال اخیر تاریخ ایران میتوان به این نتیجه رسید که جمهوری اسلامی علیه مردم ایران اعلام جنگ کرده و راهی جز استفاده از خشونت در جلو آنها قرار نداده است.
سرکوب تظاهرات سکوت در سال ۱۳۸۸
بعد از برگزاری جشن پیروزی محمود احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ در خیابان ولی عصر تهران و دادن لقب «خس و خاشاک» به معترضین، ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ خیابانهای آزادی و انقلاب تهران شاهد بزرگترین تجمع ضد حکومتی در تاریخ جمهوری اسلامی تا آن زمان بودند. بین سه الی سه و نیم میلیون نفر از معترضین به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری در مسیرهای منتهی به میدان آزادی راهپیمایی کردند. نکته جالب در این تجمع این بود که اکثر تظاهرات کنندگان دهانهای خود را با چسب بسته بودند و تظاهرات ۲۵ خرداد ۸۸ در سکوت کامل برگزار شد.
پاسخ حکومت اما به تظاهرات سکوت که صلح طلبانهترین نوع تظاهرت است سرکوب شدید و گلوله بود. نیروهای بسیجی و سپاهی با سلاح جنگی به سمت مردم معترض تیراندازی کرده و به آنها حمله کردند. در این تظاهرات سکوت دستکم ۱۲ نفر کشته و ۳۰ نفر زخمی شدند.
آمار دقیقی از دستگیر شدگان تظاهرات سکوت در دسترس نیست اما بسیاری از افراد بازداشتی در زندان توسط نیروهای حکومتی مورد شکنجه و تجاوز جنسی قرار گرفتند و از آنها اعتراف اجباری گرفته شد و به واسطه همان اعتراف اجباری برای آنها احکام سنگین ازجمله اعدام صادر شد.
مقامات جمهوری اسلامی بعدها از عبارت «اغتشاشگر» برای معترضین استفاده کردند و اتفاقات سال ۸۸ را فتنه نامیدند.
سرکوب اعتراضات دی ۹۶
دی ماه ۱۳۹۶ اعتراضات به بهانه گرانی و اعتراض به وضعیت اقتصادی از شهر مشهد جرقه خورد و طولی نکشید که کل ایران به صحنه اعتراضات تبدیل شد. رفته رفته با توجه به تنفر مردم ایران نسبت به جمهوری اسلامی، شعارهای معترضین اصل نظام جمهوری اسلامی و رهبری علی خامنهای را هدف گرفت.
با این حال، معترضین در مقابل خشونت نیروهای سرکوب از خود واکنش نشان نمیدادنند، در کنار هم روی زمین مینشتند و حتی در برخی نقاط کشور به نیروهای سرکوبگر گل تقدیم میکرند. پاسخ همه این اعتراضات مصالحت آمیز اما شلیک گلوله، سرکوب شدید، زندان و شکنجه معترضین بود. دی ماه ۹۶ بیش از ۱۶۰ شهر ایران صحنه اعتراضات بودند و دستم ۵۴ معترض کشته و صدها نفر زخمی و بازداشت شدند.
سرکوب خونین آبان ۹۸
سرکوب خونین آبان ۹۸ یکی از سیاهترین ورقهای تاریخ جمهوری اسلامی است که شاید تا آن زمان حتی برای جمهوری اسلامی هم زیادهروی به نظر میرسید. اعتراضات سراسری آبان ۹۸ با گرانی و دو برابر شدن قیمت بنزین در ۲۴ آبان ۹۸ آغاز شد. حکومت پیش از این در سال ۹۶ نیز تلاش کرده بود تا قیمت بنزین را افزایش دهد اما با توجه به اعتراضات دی ماه ۹۶ و عصبانیت مردم، از موضع خود عقب نشینی کرد. قیمت بنزین در حالی در آبان ۹۸ دو برابر شد که مردم از ماههای گذشته در شبکههای اجتماعی بین خود عهد میبستند تا در صورت گران شدن بنزین خودروهای خود را در خیابانها خاموش و به نشانه اعتراض رها کنند.
حکومت اما حتی از ترس بروز اعتراضات مردمی در خاموشی کامل خبری قیمت بنزین را دو برابر کرد و در ساعتهای اولیه تنها کسانی که به جایگاههای سوخت مراجعه میکردند از افزایش قیمت بنزین اطلاع پیدا میکردند. در طرف مقابل، دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی از هفتهها قبل برای سرکوب اعتراض احتمالی مردم سازماندهی شده بود. با گران شدن بنزین، جمهوری اسلامی از نظر جغرافیایی گستردهترین تظاهرات ضد حکومتی تاریخ خود تا آن زمان را تجربه کرد.
مردمی که سرکوب شدید و بی رحمی حکومت را در سال ۹۶ مشاهده کرده بودند حالا با شجاعتی بی سابقه مقابل نیروهای سرکوب ایستادگی میکردند و با پخش ویدئوهای تظاهرات در شبکههای اجتماعی، رفته رفته شهرهای بیشتری به تظاهرات ضد حکومتی میپیوستند و شعارهای آنها نیز اصل نظام جمهوری اسلامی را هدف گرفته بود.
از روز اول تظاهرات، حکومت اختلال در اینترنت برای کاهش سرعت اطلاع رسانی را آغاز کرده بود اما پس از گذشت دو روز اینترنت کل کشور به صورت یک پارچه به مدت دو هفته به صورت کامل قطع شد. در زمان قطعی اینترنت، سرکوبگران جمهوری اسلامی با سلاحهای سنگین و جنگی نظیر دوشکا، مسسلهای اتوماتیک، کلاشنیکف و شاتگان به سوی مردم آتش گشودند.
در کمتر از یک هفته دستکم ۱۵۰۰ ایرانی در خیابانها به دست نیروهای حکومتی کشته شدند و نزدیک به ۱۰ هزار نفر نیز باداشت شده و مورد شکنجه قرار گرفتند. دستکم ۱۰ زندانی بعد از اعتراضات آبان ۹۸ در دادگاههای نمایشی جمهوری اسلامی حکم اعدام گرفتند و برای بسیاری از معترضین بازداشت شده احکام سنگین تحمل زندان بالای ۲۰ سال صادر گردید.
سرکوب اعتراضات آب خوزستان و کشاورزان اصفهانی
تیر و مرداد ۱۴۰۱ مردم خوزستان در شهرهای این استان با اعتراض به ناکارآمدی حکومت در مدیرت منابع طبیعی و مشکل کم آبی به شکل مصالحت آمیز تجمع کردند. خیلی زود و در روز نخست تجمعات نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی به معترضان حمله کرده و به سمت آنها گلوله جنگی شلیک کردند. در روزهای بعد، اینترنت توسط حکومت محدود و سپس کامل قطع گردید و از سلاحهای سنگینتر علیه مردم خوزستان استفاده شد. با ورود به ماه مرداد، سایر شهرهای ایران از جمله تهران، لردگان، اصفهان، بوشهر و کرج با برگزاری تجمعات از مردم خوزستان حمایت کردند. در مجموع، دستکم ۱۴ نفر در اعتراضات استان خوزستان کشته شده و چند صد نفر نیز بازداشت و شکنجه شدند.
پس از اعتراضات خوزستان، در آبان ۱۴۰۰ اعترضات کشاورزان اصفهانی شکل گرفت که بزرگترین تجمعات اعتراضی قبل از خیزش سراسری ایرانیان علیه جمهوری اسلامی به حساب میآید. کشاورزان اصفهانی از قبل میدانستند که قرار است جمهوری اسلامی به آنها برچسب اغتشاشگر بزند و آنها را به آسیب زدن به اموال عمومی محکوم کند و از همین رو در مصالحت آمیزترین حالت ممکن در بستر خشک زاینده رود دست به تجمع زدند. کشاورزان اصفهانی در ویدئوهایی که از خود منتشر میکردند توضیح میدادند که هیچ چیزی برای تخریب در بستر خشک زاینده رود وجود ندارد و حکومت نمیتواند آنها را اغتشاشگر و تخریبگر بخواند.
سوم آبان ۱۴۰۰ کشاورزان اصفهانی که حالا دیگر در بستر خشک زاینده روز چادر زده بودند بر خواسته خود پافشاری کردند. چهارم آبان نیروهای حکومتی جمهوری اسلامی در حمله به کشاورزان اصفهانی چادرهای آنها را آتش زده و تیراندازی را شروع کردند. با این حال، تجمعات در روز ۵ آذر نیز ادامه داشت اما نیروهای حکومتی با شاتگان به سمت کشاورزان شلیک میکردند.
اینطور به نظر میرسید که ماموران سرکوبگر جمهوری اسلامی از عمد به سمت اندام حیاتی بخصوص چشم معترضان شلیک میکنند چراکه اکثریت دهها مجروح این تجمعات از ناحیه چشم آسیب دیدند و تعدادی از آنها نیز بینایی یک چشم یا هر دو چشم خود را از دست دادند.
مردم ایران حق دارند علیه جمهوری اسلامی از خشونت استفاده کنند
بررسی تجمعات ضد حکومتی و اعتراضی دو دهه ایران به خوبی نشان میدهد که در همه تجمعات مردم به صلح آمیزترین شکل ممکن قصد داشتهاند تا اعتراض خود را اعلام کنند. اما در طرف مقابل، نیروهای حکومتی همیشه خشونت را آغاز و با دستور قبلی و به شکلی وحشیانیه از سلاحهای جنگی بر علیه مردم عادی استفاده کردهاند. بنابراین، زمانی که حکومت در همه تجمعات صنفی و مدنی از خشونت لخت و وحشیانیه سیستماتیک استفاده میکند، یک معترض حاضر در خیابان نمیتواند با دادن گل یا شعارهای مودبانه به آنها پاسخ دهد!
از طرف دیگر، حکومت جمهوری اسلامی راهی جز خشونت و مقابله به مثل در مقابل دستگاه سرکوب خود برای معترضین و آزادیخواهان باقی نداشته است. مردم ایران هم صندوق رای جمهوری اسلامی را امتحان کردهاند و هم در چهل و چند سال گذشته همواره بدون خشونت و به شکل مدنی به سیاستهای جمهوری اسلامی پاسخ دادهاند. با این حال، شرایط زندگی مردم روز به روز سیاهتر شده و همواره پاسخ اعتراض مصالحت آمیز گلوله بوده است.
حقیقت ماجرا این است که جمهوری اسلامی تا زمانی که در موضع قدرت قرار دارد آزادیخواهان را تهدید میکند اما زمانی که در مقابل آنها احساس ضعف کند سناریو تکراری استفاده از خشونت را آغاز میکند؛ خشونتی که خود مولد آن بوده و هست و راه دیگری جز آن برای مردم آزادیخواه ایران باقی نگذاشته است.